پایداری محیط زیست از دیدگاه اسلام(2)


شاخص بهره‏وری و بهره‏برداری


نحوه بهره‏برداری از منابع طبیعی و محیط زیست، به اراده انسان بستگی دارد. او ممکن است در مسیر خوشبختی و نیکی یا در مسیر فساد از آنها بهره‏برداری نماید. بدون تردید ریخت و پاش، اسراف و تبذیر بدترین رفتار انسان معاصر به شمار می‏آید.


شاخص بهره‏وری و بهره‏برداری


نحوه بهره‏برداری از منابع طبیعی و محیط زیست، به اراده انسان بستگی دارد. او ممکن است در مسیر خوشبختی و نیکی یا در مسیر فساد از آنها بهره‏برداری نماید. بدون تردید ریخت و پاش، اسراف و تبذیر بدترین رفتار انسان معاصر به شمار می‏آید.


امروزه معلوم شده است که منابع زیست محیطی موجود در زمین با توجه به جمعیت جهان محدود است و هرگونه اسراف در مصرف آنها می‏تواند محدودیت انسانهای دیگر را به همراه داشته باشد.


بهره‏وری نیز یکی از سنن الهی در دین اسلام است. (16) از دیدگاه دینی درباره بهره‏وری یک سلسله اصول کلی وجود دارد که می‏تواند بر نیازهای متغیر منطبق شود و پاسخگوی آنها باشد. یکی از این اصول، قانون لاضرر است که به وسیله آن می‏توان هر حکمی را که باعث ضرر و زیان باشد محدود ساخت و بسیاری از نیازها را از این راه، محدود نمود.

امروزه، بیشتر از واژه بهره‏وری سبز که بیانگر آلودگی کم به همراه صرفه‏جویی است، استفاده می‏شود که در ادیان گوناگون به آن سفارش شده است.

بررسیهای به عمل آمده از دیدگاه دینی، نشان می‏دهد که اسراف و تبذیر از مذموم‏ترین اعمال به شمار می‏روند و هرگونه رفتار اسراف‏گونه درباره محیط زیست، نوعی رفتار ناهنجار زیست محیطی به حساب می‏آید که با اصول ارزشی دین در تضاد است و باید از آن پرهیز نمود. مبانی نگهداری از محیط زیست از دیدگاه دین، هیچ گونه تباینی با بهره‏وری اصولی از طبیعت ندارد، بلکه با نحوه بهره‏برداری از آن مرتبط است.

دیدگاه دینی، پایه پایداری را بر استفاده مشروع قرار می‏دهد. این دیدگاه به مجموعه شرایط، مقررات و حدودی که خداوند درباره بهره‏وری و بهره‏برداری از منابع طبیعی [خداوندی[ تعیین نموده است، توجه کامل دارد.

شاخص تعادل

شرایط کنونی، خواهان آن است که همزمان، در چند جبهه به تغییرات مهمی دست زد تا بتوان تعادلی برای نگهداشتِ قابلیت سکونت کره زمین برقرار کرد.

رسیدن به منظور فوق، در گرو توسعه کیفی محیط زیست است و چنان توسعه‏ای، محتاج نگرش جامع به توسعه بخشهای مختلف خدماتی و تولیدی، متناسب با امکانات بالفعل محیط زیست است.

عدم کنترل رشد جمعیت می‏تواند باعث تولد و بلوغ و حرکت انسانهایی شود که هیچ گاه فرصت تعادل را پیدا نمی‏کنند و وجود انسان منحصر به نمودی از خصلتهای حیوانی و غریزی می‏شود. (17)

دین با مقررات اخلاقی و تعالیم خود، غرایز انسان را تعدیل و او را به عزت نفس و مناعت طبع و نیکوکاری و پرهیزگاری دعوت می‏کند و در این راه، به سخنرانیهای بی‏روح بسنده نمی‏کند؛ بلکه از طریق تعیین پاداشهای بزرگ و کیفرهای سخت، از حرص و آزهای نامشروع و آزاردهنده می‏کاهد.

از سوی دیگر، در دین اسلام قانون لاضرر (لاضرر و لا ضرار فی الاسلام) وجود دارد که بر طبق آن ضرر و زیان زدن به شخص یا اشخاص دیگر به هیچ وجه روا نیست و پیامبر اسلام ـ صلی‏الله علیه وآله وسلم ـ به شدت آن را نهی فرموده است. (18) امروزه آلودگی محیط زیست مصداق بارز ضرر وارد نمودن به سلامت افراد جامعه به شمار می‏آید.

به طور خلاصه، محیط زیست برای موجود زنده، حاصل مجموعه‏ای از تعادلهاست که بر هم خوردن هر کدام ضمانت دوام زندگی را تضعیف می‏کند. باید باور داشت که در خلقت هر کدام از موجودات زنده حکمتی وجود دارد و ناپدید شدن هرگونه گیاهی یا حیوانی بر آسیب‏پذیری سایر گونه‏ها در بلندمدت اثر می‏گذارد.

شاخص عدالت و برابری

آیا عادلانه است کسانی که امروزه زندگی می‏کنند منابع و فرصتهای اقتصادی را تصاحب کنند و با کسب منافع آنها، مخارج آنها را به نسلهای بعدی واگذار کنند؟ هر شخصی امانتدار منابعی است که نسلهای آینده بشر بدان نیاز دارد و نه تنها در برابر کسانی که در حال حاضر در پناه آنها زندگی می‏کنند، بلکه در برابر همه بشریت و برای همیشه متعهد است.

از دیدگاه دین اسلام انسان باید در بهره‏برداری از منابع، نه تنها به حقوق افراد جامعه توجه داشته باشد (عدالت درون نسلها) بلکه به حقوق نسلهای آینده که چنین منابعی ضامن حیات و بقای آنها می‏باشد، نیز توجه کامل مبذول دارد (عدالت بین نسلها).

اصل عدالت در دین اسلام اصلی اساسی برای ایمان قلمداد شده است. عدالت و بی‏عدالتی مطابق نص قرآن میزان اصلی در قضاوت اعمال بد و خوب آدمی است. در این دیدگاه، هیچ فرد یا گروهی در هیچ سطحی اجازه ندارد به طریقی از منابع بهره‏برداری نماید که رفاه دیگران را به خطر اندازد؛ نظام محیط زیست را نابود کند و از اصول و معیار برابری تخطی نماید و آسایش زیستی انسانها را بر هم زند.

شاخص انسان

پژوهشگران جهانی براساس تحقیقات خود معتقدند که ادامه تخریب و تهدید زیست محیطی که به دست انسان صورت می‏گیرد، دیر یا زود مرگ کره زمین و موجودات آن از جمله انسان را به دنبال دارد.

اگر آدمی هیچ گونه معنای ژرف و شایسته احترام را در طبیعت مشاهده نکند و آن را از حالت قدسی خالی ببیند، چنان از آن بهره‏برداری می‏کند که به نابودی آن بینجامد. بحران زیست محیطی کنونی که به حق، افکار عمومی را سخت مضطرب ساخته، نتیجه‏ای روشن از این طرز برخورد انسان فنی است.

تمامی مسائل فوق ناشی از نادیده گرفتن خود انسان است. انسان نیاز دارد که بر ویژگیهای اخلاقی و معنوی تأکید ورزد. شناخت انسان یک اصل فلسفی ـ مذهبی است که شروع هرگونه تغییر و تحولی را از انسان می‏داند و بر این باور است که برای تغییر او باید او را شناخت. از دیدگاه دین، انسان به عنوان یک مجموعه پیچیده به درک عمیق نیاز دارد؛ زیرا دارای نظریات، عقاید و ارزشها می‏باشد. از این دیدگاه، انسان در مرکز توجه قرار دارد. (19)

این نظریه به ما می‏فهماند که فطرت انسانها باید کانون توجه تلقی شود و حتی اگر او خود از این فطرت غفلت ورزد، باید او را متوجه آن نمود. در حالی که در دیدگاه پراگماتیسم، خود انسان مورد توجه قرار نمی‏گیرد؛ بلکه او را براساس پیروزیهایش ارزیابی می‏کنند.

در دنیای معاصر، ماده‏گرایی و منفعت‏پرستی افراطی، برای انسانها مجالی نگذاشته است تا فرهنگ و تمدن حقیقی و معرفتی که می‏تواند هدف زندگی انسانها را شایسته فهم و پذیرش سازد، درک نمایند.

این را باید پذیرفت که آن مردمی که از شرابِ منفعت و لذت خودخواهی سرمست می‏شوند، فرهنگ، معنویت، اخلاق و حتی مذهب و انسانیت و همه عناصر سازنده انسان را خواب و خیال تفسیر و تعبیر نشدنی تلقی می‏کنند که سرانجام آن، از بین بردن هر آنچه که در اطراف اوست خواهد بود.

شاخص مسئولیت

در زندگی روزانه، عوامل و حوادث بسیاری موجب عکس‏العمل در ما می‏شوند که با تلاش فعالانه ذهنی یا عملی ما همراه است. این حوادث و عوامل را می‏توان به سه دسته تقسیم کرد.

نخست، عوامل و حوادثی که سلامت و تعادل جسمانی ما را به خطر می‏اندازند. ما نسبت به هر عاملی که این تعادل را بر هم زند حساس هستیم و برای دفع آن و صیانت نفس احساس مسئولیت جدی می‏نماییم. این نوع احساس مسئولیت دارای ریشه فطری است.

دوم، عوامل و حوادثی که سلامت و تعادل عاطفی ما را بر هم می‏زند. ما اشیاء بسیاری را دوست می‏داریم یا به آنها عشق می‏ورزیم و نسبت به بسیاری دیگر کینه و نفرت داریم. از این رو، اگر به هر یک از افراد یا عناصری که دوستشان داریم، گزندی برسد، آرامش ما بر هم می‏خورد و به ناراحتی و اضطراب دچار می‏شویم، به طوری که نمی‏توانیم بی‏توجه باشیم.

از این رو در اندیشه طرح اقدامی برای رفع خطر از محبوب خود بر می‏آییم و تنها وقتی به آرامش می‏رسیم که به وظیفه خود نسبت به وی عمل کرده و آنچه از دستمان برای کمک به او بر می‏آید، انجام داده باشیم.

سوم، حوادث و عواملی که متضاد با نظام ارزشی و عقاید ما هستند. این عوامل باعث برانگیختن حس مسئولیت و اقدام عملی برای رفع آنها می‏شوند. معیار و مبنای قضاوت درباره آنچه در محیط رخ می‏دهد و راهنمای ما در انتخاب یا رد و انکار امری محسوب می‏شوند، همان عقاید و جهان‏بینی ماست. در واقع هیچ شخصی بدون یک چنین موازین و معیارهایی نمی‏تواند موقع و موضع استقرار و پایداری در زندگی فردی و اجتماعی انتخاب کند.

در این که موارد اول و دوم به نوعی می‏توانند در حفظ محیط زیست مؤثر شوند، شکی نیست. آری می‏توان جامعه‏ای را تصور نمود که افراد آن برای جلوگیری از اثرات زیانبار آلودگی بر سلامت جسمانی خود، با آلوده کردن محیط زیست مخالفت کنند یا جامعه‏ای که افراد آن به دلیل احساسات عاطفی و علاقه‏ای که به پرندگان دارند، با قتل عام آنها مخالفت نمایند.

اما از دیدگاه دینی زمانی در افراد احساس مسئولیت ایجاد می‏شود که علاوه بر به خطر افتادن سلامت جسمانی و عاطفی، نظام ارزشی و عقاید آنها نیز به خطر افتد. در این حالت تنها قدرت ایمان که شالوده آن توجه به خدا و مقررات دینی است بهترین ناظر است که می‏تواند ضمانت اجرا را بر عهده افراد بگذارد.

میزان تأثیری که ایمان به خدا در ریشه کن ساختن عوامل مخرب زیست محیطی و هدایت افراد به راه صلاح و نیکی دارد، از مقررات و توجیهات فنی ساخته نیست. آنچه بشر انجام می‏دهد، از اعتقادات او سرچشمه می‏گیرد. اعتقادات نزد مردم از قوانین حکومتی نیرومندترند و پایبندی افراد به اعتقادات، بیشتر از پایبندی آنها به قوانین است.

از طرف دیگر، نسلها به صورت زنجیره‏وار با هم ارتباط دارند و این موجب پیدایش تعهداتی شده که هر نسل برای حفظ سرمایه نسل بعد ملزم به اجرای آن تعهدات است.

نسل امروز باید این ایده را در ذهن بپروراند که نسل‌های آینده نسبت به اعمال، رفتار و فعالیت‌های نابخردانه ما آسیب پذیرند.

بنابراین، نسل امروز، ملزم به فراهم‏سازی زمینه مساعد برای استقرار نظام پویا و کارآمد بوده تا نسل آینده که فرزندان نسل امروزند از مواهب طبیعی بهره‏مند گردیده، بر تداوم این کار به نسل‌های بعد صحه گذارند. بدین صورت تعهدات و مسئولیت‌های اخلاقی زنجیره‏واراز زمان حال تا آینده دور ادامه می‏یابند. (20)

حکومتهای بشری که خواهان حکومت منهای دین و ایمان هستند، فقط از یک سلسله تعدی‌ها و خلافکاری‌های آشکار می‏توانند جلوگیری کنند؛ ولی هرگز از تعدی‌های پنهان که از دید دستگاه‌های انتظامی به دور است، نمی‏توانند جلوگیری نمایند. درباره چنین خلاف‌ها و قانون‏شکنی‌ها، جز ایمان، وحی، مسئولیت و ترس از کیفرهای الهی چیز دیگری مؤثر نیست و نمی‏تواند باشد. (21)

شاخص آگاهی

ناآگاهی، آگاهی کم و پایین بودن سطح فرهنگ عمومی افراد از جمله عوامل تخریب محیط زیست به شمار می‏آیند(22) که ناشی از پیچیده بودن سفارشهای فنی ارائه شده است و می‏تواند زمینه سوء استفاده عده‏ای را در تجاوز به منابع و سرمایه‏های ملی فراهم آورد. گاهی این روند نامطلوب، طوری برای مردم غفلت‏آور است که دیگر مشاهده و تخریب و نابودی محیط زیست، منابع و سرمایه‏های ملی یا حتی شنیدن اخبار در این باره برای آنها چندش‏آور می‏شود و چندان مهم جلوه نمی‏کند و به راحتی از کنار آن می‏گذرند و گاه فضای جامعه به گونه‏ای شکل می‏گیرد که افرادِ متجاوز، سرفرازند نه سرفرود.

افراد زمانی از انگیزه کافی برای حفظ و حراست از محیط زیست و دستیابی به زندگی پایدار برخوردار خواهند شد که دستیابی آنها به اطلاعات مطلوب و بهینه شده زیست محیطی آسان باشد. (23)

درک مسائل یاد شده برای اذهانی که تحت تأثیر دیدگاههای فنی هستند به دلیل پیچیده بودن آنها، آسان نیست، در حالی که توصیه‏های دینی به نوعی به عنوان آگاهی هویت فردی مطرح است تا هویت اجتماعی و این تک تک افراد هستند که برای تحقق پایداری باید تلاش نمایند.

بحث و نتیجه‏گیری

طی دو قرن اخیر، با اوج‏گیری توانایی فن‏آوریها، تعادل زیست محیطی به زیان طبیعت بر هم خورد. لطمات وارد بر طبیعت در این دوران اسف‏بار و گاه جبران‏ناپذیر شد و در ربع آخر قرن بیستم، از مرز فاجعه گذشت.

توسعه روزافزون بشر نباید مخلّ انسجام طبیعی و موجب نابودی دیگر موجودات زنده شود، همچنان که در بیانیه مشترک wwFLUCN، UNEP که در کتاب for the Earth caring (ظرفیت زمین یا مراقبت از زمین) انتشار یافته، آمده است:

«مردم در بسیاری از جوامع باید طرز نگرش خویش نسبت به طبیعت را دگرگون کنند؛ زیرا که طبیعت بیش از این نمی‏تواند نیازهای آنها را تأمین و اثرات آنان را تاب آورد. »(24)

با توجه به روندی که هم‏اکنون وجود دارد، آینده منابع طبیعی بس مبهم و نابسامان به نظر می‏رسد؛ زیرا سرعت تخریب این منابع با سرعت اقداماتی که به منظور احیا و حفظ آنها انجام می‏شود مقایسه‏پذیر نیست. بدیهی است اگر اقداماتی اساسی برای اصلاح روند فعلی استفاده از منابع و محیط زیست به وجود نیاید در آینده نزدیک دچار مشکلات جدی در این باره شده و در نهایت به توسعه پایدار که هدف غایی است، دسترسی پیدا نخواهیم کرد. (25)

همان گونه که نویسندگانی چون بیلمز (Bilmes) و بای فورد (Byford) اشاره کرده‏اند، سبزهای روحانی، زنگارهای محیط زیست را تنبیهی برای مصرف‏گرایی بیش از حد و اسراف و از بین رفتن معنویت تلقی می‏کنند. سیمونز (simmons) به نحوی ماهرانه دیدگاههای گوناگون را که با مبانی اخلاقی ارتباط می‏یابد، گرد آورده است. وی با عنایت وافر بر تحقیقات بلاک (Black)، بولدینگ (Boldaing)، توین بی(Toynbee) و براون (Bruhn) چنین نتیجه‏گیری می‏کند که نیاز است تا آن اخلاق کارآمدی را که سرمایه‏داری پروتستان در قرون نوزدهم میلادی نهال آن را کاشت و به طور یکسان در کشورهای سرمایه‏داری و سوسیالیستی ثمر داد، مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم. (26)

اکثر متفکران و فیلسوفان انسان‏شناس غربی و شرقی معاصر، این حقیقت را پذیرفته‏اند که وضع بسیار وخیم کره زمین ما اگر معلول چند علت باشد، قطعاً یکی از اساسی‏ترین آنها تفکیک جدی میان علوم و معنویات، ارزشها و فرهنگ والای آنهاست که در روزگاری نه چندان دور، به وسیله بعضی از سطحی‏نگران با وجد و شعف فراوان برای جوامع بشری مطرح شد.

بحران محیط زیست که در حال حاضر گریبانگیر اکثر کشورهاست، از بحران روحی و اخلاقی سرچشمه گرفته است. دین اسلام از طبیعت و جهان محیط بر انسان و خود انسان، تعریف مخصوص به خود دارد که می‏تواند از طریق اصلاح اخلاقی و تربیتی بشر راهگشای حل معضلات زیست محیطی امروز باشد.

حاصل آنکه، آنچه تاکنون تحت عنوان پایداری محیط زیست انجام گرفته، چیزی بیش از فعالیتهای فنی در استفاده از منابع نبوده و دراین باره، به اصول دینی توجهی نشده است. این عدم توجه باعث اشکالات فراوانی شده که در نهایت به تخریب منابع انجامیده است.

تبیین اصول اساسی برای بهره‏وری، نظیر قانون لاضرر، تعدیل غرایز انسان به نحو صحیح از طریق تعیین پاداشهای بزرگ و کیفرهای سخت، رعایت عدالت درون نسلی و بین نسلها، توجه به خود انسان و ایجاد مسئولیت در او نسبت به اعتقادات و ارزشها از جمله نقاط قوت دیدگاه دینی در استفاده از منابع موجود در طبیعت است.

سخن این است که زبان جدیدی در حال تولد است که ظرفیتها، ضرورتها و راهکارهای خود را داراست. این زبان جدید و راهکار نو باید در فلسفه و مذهب ریشه داشته باشد و در آن بر شناخت انسانها تأکید شود؛ چرا که هرگونه تغییر و تحول از انسانها شروع می‏شود و بالطبع انسانها پایداری را به وجود می‏آورند و پایه‏های آن را مستحکم می‏کنند؛ از این رو دیدگاه جدید در پایداری باید علاوه بر عوامل فنی، متوجه انسان باشد که خواه ناخواه وجهه‏ای فلسفی را در بر می‏گیرد. (27)

منظور از مطالب فوق آن نیست که به عقب برگردیم؛ بلکه هشدار می‏دهیم که مبادا وسیله را جایگزین هدف کنیم. اقتصاد، فیزیک و فن‏آوری برای زندگی لازم است؛ اما ما برای آنها زندگی نمی‏کنیم.

راه حل بحران محیط زیست در گرایش دینی است؛ به دلیل اینکه دین بهترین راه‏حل را ارائه می‏دهد. به بیان دیگر، آنچه مورد نیاز است یک بافت دینی است که در آن مفهوم رابطه انسان با طبیعت و تسلط او را بر فرآیند استفاده از منابع طبیعی مجدداً تعریف نماید. بدین معنا که انسان مانند باغبان، چنان هشیارانه عمل کند که به جای تباه ساختن کیفیت محیط زندگی خود آن را غنی و سرشار سازد.

کوتاه سخن اینکه دعوت مردم به حفظ محیط زیست بدون استمداد از یک پشتوانه دینی، بی‏اثر و کم‏اثر خواهد بود و به همین دلیل باید کوشش نمود تا عوامل مخرب زیست محیطی در پرتو ایمان و تقوی رفع شوند.

با توجه به توضیحات فوق به نظر می‏رسد اگر توصیه‏های پایداری و حفاظتی بر اصول دینی بنا شوند، از ضمانت اجرایی مستحکمی برخوردار خواهند بود و شک نیست که در آینده نه چندان دور، علم محافظت از محیط زیست نیز همانند سایر علوم به ظرایف و اسرار نهفته بیشتری که در توسعه و سلامت بشری در دیدگاه دینی نهفته است، پی خواهد برد.

پیشنهادها

با توجه به بررسی‌های انجام شده در این مقاله و بحث و نتیجه‏گیری که به عمل آمد، موارد زیر را به منظور پایداری محیط زیست پیشنهاد می‏کنیم:

1ـ به شهادت تاریخ گذشته و معاصر، شگفت‏انگیزترین رفتارهای اجتماعی (چه در جهت رشد و چه در جهت ارتجاع) بستری اعتقادی داشته‏اند. بنابراین شایسته است تا جوامعی که عزم خود را به اعتلا و رشد و پایداری زیست محیطی خویش عزم کرده‏اند از این ویژگی به نحو شایسته استفاده کنند؛

2ـ باید بر آگاه‏سازی افراد بیشتر تأکید شود؛ چرا که افراد هستند که برای تحقق پایداری تلاش می‏نمایند؛

3ـ در سیاست‏گذاری‌ها و تعیین برنامه‏های توسعه پایدار، تعادل مد نظر قرار گیرد که مهم‏ترین آن بها دادن به انسانهاست؛

4ـ هیچ قانون و نگهبانی نمی‏تواند افراد را به احترام گذاردن به محیط زیست مجبور نماید. احترام به محیط زیست، نتیجه آموزش تعالیم دینی در این باره است؛ از این رو، از این نوع آموزشها، باید بیشتر بهره گرفت؛

5ـ باید مروج کشاورزی با ملاحظات انسانی آن بود و نباید فراموش کرد تا ایجاد یک نظام کشاورزی پایدار، راهی بس طولانی در پیش است. امید آن که بتوان رسالت ترویجی خود را برای ایجاد نظام کشاورزی با ابعاد انسانی و اخلاقی نشان دهیم و موجبات ترقی و تعالی بشریت را فراهم آوریم؛

6ـ برخی از مسئولان در عمل، این اهرم قدرتمند (تلاشهای دینی) در قلمرو حفاظت محیط زیست را مورد بی‏مهری قرار داده و بدان توجهی نکرده‏اند و تنها جسته و گریخته اقداماتی صورت داده‏اند که چندان مؤثر نیست؛ توصیه می‏شود که مسئولان از این اهرم قدرتمند کمال بهره را ببرند و راهکارهای محافظتی به کمک اعتقادات اسلامی را از طریق تحقیق، تعیین کنند؛

7ـ اجرای سیاست توسعه پایدار و بی‏زیان نیازمند اعمال تغییرات اساسی در معیارها و ارزشهاست. امروزه، دلیل اصلی تخریب محیط زیست، بی‏مسئولیتی و عدم توجه به ارزشهای والای انسانی است؛ به همین دلیل باید در ارزشها تحولی اساسی صورت گیرد؛

8ـ درک مسائل محیط زیست برای اذهانی که امور را از دریچه تنگ منافع خصوصی یا سوداگری صرف می‏نگرند، آسان نیست. به همین دلیل آموزش عمومی مردم در زمینه محیط زیست، باید در دستور کار رسانه‏های گروهی و مراکز تبلیغی قرار گیرد تا از این طریق، نگرش آنها را نسبت به طبیعت اصلاح کرد و رفتار آنان را با طبیعت متعادل ساخت؛

9ـ کشورهایی که خود را اسلامی می‏دانند باید طبق اصول و معیارهای ذکر شده در این مقاله عمل کنند؛ باید اندیشه افزون‏طلبی و سودجویی افراطی را که موجب نادیده انگاشتن تعادل محیط زیست است، کنار بگذارند؛

10ـ شرایط کنونی ایجاب می‏نماید تا در تمامی بخشهای علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، اقدامات فوری صورت گیرد. این شرایط، توجه بیشتری از جانب تک‏تک افراد را می‏طلبد، همه ما در برابر یک دشمن مشترک (اقدامات برهم زننده و مخل تعادل محیط زیست و نابودی میراث متعلق به نسلهای آینده) مسئولیت مشترک داریم و برای اجرای این مسئولیت، باید بسیج شویم؛

11ـ اگر بخواهیم از یک فاجعه بشری در آینده جلوگیری کنیم و زمین که تنها مأمن ماست از بین نرود، باید در تعهدات و مسئولیتهای خود نسبت به زمین و حیات موجود در آن، به طور عمیق تجدید نظر نماییم؛

12ـ آلودگی و نابودی محیط زیست مثل آتش است که هیزم تر و خشک را می‏سوزاند. تمامی ساکنان کره زمین باید برای پایداری محیط زیست مشارکت کنند. کشورهای اسلامی باید سعی کنند به کشورهای غربی فشار آورند تا بیش از همه مسائل جهانی حفظ محیط زیست را رعایت کنند و به علاوه سهم مالی بیشتری را برای بازسازی و پاکسازی محیط زیست بپردازند؛

13ـ برای رسیدن به پایداری، همکاری عمیق بین رهبران دینی و دانشمندان محیط زیست، اقتصاددانان، کارشناسان آموزشی و سیاستگذاران توصیه می‏شود.

 

نویسنده : مطهره عالی پور